آیهان مامانآیهان مامان، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 21 روز سن داره

فرشته ی زندگیم آیهان

تولد آیهان کوچولوی سفید و ناز بابایی

  سلام بابایی . امروز 9 مرداد ماه سال 92 ساعت 21:15 توی بیمارستان شهریار تبریز یه نی نی سفید و ناز به دنیا اومد که همه دارو نداره مامانو باباش بود به اسم آیهان . عزیزم این اولین عکس تو هستش که بابایی گرفته انشا الله فردا که مامانه نازت از بیمارستان مرخص شد خودش میاد و یه عالمه عکس از ناز پسرش میگذاره .     ...
10 مرداد 1392

آخرین چکاب و روز دیداااااارمون

      سلام دلبرکم سلام پیشی کوچولوم امروز وقت آخرین چکابمون بود قربون شکل ماهت بشم من .رفتم پیش دکترمون همه چیزمون خدارو شکر طبیعی و مثل همیشه رضایت بخش بود فشار مامان رو 12 بود و تا امروز که 37 هفته و 4 روزمونه همش 8 کبلو اضافه شده به وزنم خلاصه که خوبه دیگه اینا رو بیخیال مامانی خبردارم برات خبر خوب اونم اینه تا 8 روز دیگه ایشالله به لطف خدای بزرگ میای به جمع ما و با قدمهای کوچولوت زندگیمونو شیرین تر از این میکنی فدای چشات بشم من  .    آیهانم میترسم از اومدنت میترسم بیای و من نتونم از این امانت خدا خوب نگهداری کنم نه اینکه امانتدار خوبی نباشما نه برا اینه که هم من هم بابا مسعودت بی تجربه ایم تو ...
6 مرداد 1392

12 مرداد پسرم زمینی میشه

آی هان جونم آب نبات من سلام پسره گلم امروز با بابایی رفتم سونوگرافی    نوبت اول بودیم بعد از نیم ساعت منتظر آقای دکتر شدن بالاخره ساعت 3 تشریف آوردن و لحظه دیدار رسید رفتم خوابیدم رو تخت ،دیدمت اونم برای آخرین بار همه چیز عالی بود مامان جون ماشالله چه بزرگ شدی پسرم میدونی چند ماه بود ندیده بودمت آخرین بار 26 هفته بودیم اما این بار 37 ،38 بودیم مامان جوووون ماشالله هزار ماشالله وزنتم خیلی خوب بوووووووود 3 کیلو و سیصد گرم بودی قربونت بشم الهی ،ماشالله قدت اینقدر بزرگ شده که دکتر گفت نمیشه قدشو اندازه بگیرم روزای آخر جا نمیشه تو دستگاه تا کامل قدشو بگیم .جواب رو گرفتیم همراه با هزینه سزارین بردیم پیش خانوم دکتر اون...
6 مرداد 1392

دسر رنگینک خرما

سلام دوستای مجازی عزیزم نماز روزه هاتون قبول ،امروز برخلاف انتظارها میخوام یه پست براتون بزارم تا تو این ماه رمضون بلکه به دردتون بخوره شاید خیلی از دوستان این دسر رو بلد هستند اما روشهای مختلقی برا تهیه اش هست که من این راه رو امتحان کردم و بسیوووور بسیووور خوشمزه میشه . خوب حالا بریم سراغ مواد لازم همونطور که تو عکس میبینید خرما به مقدار لازم بستگی داره برا چند نفر میخوایید بزارید این دسر رو نسبت به اون مواد افزایش پیدا میکنه مغز گردو نسبت به خرماها  کره یک بسته 100 گرمی روغن مایع یک استکان از اون استکان آرکوپالها دارچین به مقدار لازم آرد یک لیوان طرز تهیه : آماده اید؟باشه اما من آماده ...
1 مرداد 1392

پایان هفته 37

نازگل مامان این هفته هم رد شد عزیزم باورم نمیشه 37 هفته تو دلم بودی با من خوابیدی با من غذا خوردی با من نفس کشیدی صدامو گوش دادی الان داری وسایلتو میبیندی تا بیای پیشمون قربون نفسات بشم من که از شکمم داره دیده میشه میدونم جات خیلی تنگ شده فدات بشم آحه هم تکونات کم شده هم مملوس تر ،اما خودت یه جوری این چند روزه مونده رو سر کن تا دیگه راحت بشیم ایشالله .    بابا مسعودت بد جوری داره بی صبری میکنه و چشم انتظارته هر روز میگه درد نداری نمیخواد بیاد ؟منم جوابشو میدم ، تو این 9 ماه که شما پیشم بودی بابا جونت خیلی خیلی هوامونو داشته پسرم خیلی بابای مهربونیه از الان داره به آینده ات فکر میکنه و برنامه ریزی میکنه توام قدرشو بدون ک...
30 تير 1392

یه خبر بد

پسر گلم سلام دیروز مامانت کمر درد داشت از اونجایی هم که وقت چکابمون 2 مرداد بود تصمیم گرفتم زود برم پیش دکترم دیروز رفتم گفتم کمر درد دارم گفت بخواب معاینه ات کنم بعد معاینه گفت اوه اوه سر پسرت کاملا اومده پایین و امکان زایمان زودرس داری باید یه شب مهمونمون باشی توبیمارستان تا رسیدگی بشه منو میگی هنگ کردم آخه ما که خوب بودیم مامانی چی شد یه دفعه بهمون کلی مامانت گریه کرده و از خدا خواسته تا هر چی صلاحه همونو جلو پامون قرار بده تا پشیمونی پیش نیاد مامانی جون ترو خدا شمام این یکی دو هفته مونده رو یه کم عجله نکن تا کامل به دنیا بیای ببین همه رو چقدر نگران کردی. خودت حال بابا مسعودت و میبینی که از دیروز اونم کلافه شده و داره مثل دور سرمون...
27 تير 1392

پست دختر خاله مونا به آیهان

پسرم الان مونا جون ازم خواست تا برات یه نامه بنویسم منم دیدم فرصت خوبیه گفتم برات یه پست بزاریم بنام مونا الان میخواد حرفاشو بگه و من برات بنویسم. سلام آیهان جان من خیلی تو رو دوست دارم و دوست دارم تو زود به دنیا بیای و با من بازی کنی من تو رو میبوسم من صبر میکنم تا به دنیا بیای و من برای تو کادو دادم و آن کتاب داستان است توی کمدت است .حتما آیهان منو خیلی دوس داری دوس دارم تو رو بزارم تو روروئک و تو خونه بگردونم و یک عروسکی که شبها هست آنرا به تو نمایش بدهم و بغلت میکنم و کدام عروسک را خواستی بدهم به تو .راستی آیهان تو پسر خوببی باشی ها داشت یادم میرفت یه عکس همین الان از مونا جونی گرفتم تا یادگاری تو وبلاگت باشه ...
23 تير 1392

پایان هفته 36

      پسر گله مامان سلام به روی ماهت خوبی عشقم جات راحته تو دلم؟؟ با این ورجه ورجه هایی که میکنی صد در صد راحتی خدارو هزار مرتبه شکر آقا پسرم ،قند عسلم دیگه راهی نمونده تا برسیم به هم توام مثل من بی صبری مامانی که ببینی مامان و بابات کی هستند ؟چه شکلی هستند؟ امروز 36 هفته ات تموم شده و موند دو یا سه هفته به تاریخ اومدنت از خدا میخوام با اومدنت زندگی شیرین و قشنگ منو بابایی بهتر از این بشه و سه نفره شکر گزار خدا باشیم .بخاطر اینهمه نعمتهایی که برامون داده دیگه نمیدونم چطوری ازش تشکر کنم ازش                     راستی آیهان جونم الان که دارم این پست رو برات میزارم ...
23 تير 1392