روزای 7 ماهگی +خونه تکونی
عسل مسل سلام
خوبی جیگر من ؟ الهه فدای قد و بالات بشه الهی خیلی دلم میخواد وقتی این مطلب و میخونی بدونم چند سالته ،کجایی ،داری چیکار میکنی ؟؟؟؟؟
نفسم از شما و از کارات میخوام بگم که ماشالله چقدر داری خوردنی میشی و دل همه رو داری آب میکنی تقریبا نزدیکه یه ماهه که قشنگ داری میشینی دیگه و با اسباب باریهات باری میکنی، عاشق پیام بازرگانی هستی البته داخل پارانتز بگم { reklam } خیلی عاشقشی هر جا باشی تا صداشو بشنوی سریع بر میگردی سمتش حتی خواب هم باشی بیدار میشی ، کارتون خیلی دوس داری کارتونهای آموزشی برات باز میکنم مثله یه آقا داری نگا میکنی .
اما بگم از دندونات که شب و روز برامون نذاشته مامانی خیلی بیتابی میکنی لثه هات بد جور اذیتت میکنن طوری که شبا از خواب بیدار میشی و گریه میکنی میرم دستامو قشنگ میشورم و میکشم رو لثه هات تا یه کم آروم میشی و خوابت میبره ،4 تا دندونت یه جا داره از زیر لثه خودشو نشون میده و سفیده سفید به چشم میزنه نمیدونم 4 تا همزمان میخواد در بیاد یا نه !!!!!
مامانی دیگه کم کم داری با روروئکت همه جا سرک میکشی و من باید مثل تمام مامانا خونمونو از وسایل پاکسازی کنم این یه نمونه از خرابکاریهات که اگه نرسیده بودم ظرفامون رو شکسته بودی.
عاشق خنده هاتم نفسم
اینجا هم گذاشته بودمت تو تخت پارکت برا خودت داشتی بازی میکردی
تازه یه سرگرمی جدید یاد گرفتی اونم بازی با ریشه های فرشا هست سینه خیز میری طرفشون و میکشی سمت خودت و سعی میکنی بزاری دهنت که نمیزارم
شاه من عاشقتم
نانازیه من اینجا هم داریم میریم مهمونی ببین چه خوشتیپ شدی فداتشم
اینجا هم پدر و پسر ناز من اسباب بازی هارو ریختن رو زمین خودشونم غرق بازی و خنده
اینجا هم صداتون کردم که نتیجه اش شد این عکسه خوشگل که من عاشقش شدم
و در آخر اینکه 3 روزه خونه تکونی رو شروع کردم و آشپزخونمونو تموم کردم
وقتی داشتم کار میکردم شما هم تو آشپزحونه همراه من بودی و داشتی بازی میکردی که این نمونه اشه