رسما دیگه راه میرم من
پسر عزیزتر از جونم ،گل نازم ،فدای خنده هات و مهربونی هات بشم قربون لوس شدنات بشم من الهی ،از خدا ممنوم که تو رو بهم داد پسر شیرین و مهربونم، آیهان خیلی مهربونی این و همه فامیل میگن اخلاقت یه جوری خاصه با این که ده ماهته اما ماشالله اندازه یه مرد بزرگ فهمیده ای هر چی میگم یا با کسی حرف میزنم قشنگ منو نگا میکنی ببینی از چی دارم حرف میزنم وقتی بهت میگم آیهان پیشی کو ؟ زودی انگشت اشارتو سمت در بالکن نشونه میکنی و میگی پیس، قربوت بشم من ،وقتی بهت میگمآ یهان برو جوراباتو بیار میری از اتاقت دنبال جوراب میگردی و وقتی نتونی پیدا کنی از اونجا غر میزنی و ناله میکنی که من برم و پیدا کنم الهی دورت بگردم که اینقدر آقا شدی نفسم ،فکر نمیکردم یه روزی صاحب همچین گل پسری بشم هزاران مرتبه شکر خدایااااااااااااااااااااااا.
عاشق توب بازی هستی هر جا توپ میبینی با انگشت کوچولوت نشونش میدیو نگاهم میکنی که توپه تو خونه وقتی توپ میارم برات دستت و بلند میکنی که کمک کنم پاشی و راه بری و شوت بزنی به توپ با این کار ذوق میکنی فدای خنده هات بشم الهی ،
سال قبل این ماهها داشتم انتظار دیدن صورت ماهتو میکشیدم اما امسال 53 روز دیگه یه ساله میشه نفسم به همین زودی داره تولدت از راه میرسه انگار همین دیروز بود چقدر زود گذشت آ،یهانم تو جلوی چشم من و بابایی بزرگ شدی و قد کشیدی اما با چشم نتونستیم ببینیم ،دوس ندارم زود بزرگ شی دوس دارم بیشتر لذت ببرم از با تو بودن .
ده ماهه که من لذت مادر بودن و با تمام وجودم حس میکنم ... اما هنوز باورم نمیشه که خدا فرشته ای مثل تو رو به من داده ...
راستی پسرکم هنوز برای گرفتن تولدت نتونستیم یه تصمیم قطعی بگیریم به زودی خبرشو برات میزارم که چه فکرایی تو کله منو بابایی هست
عکسام ادامه مطلبه بفرمایین ...
چیه داری بهم نگا میکنی دارم به مامانم کمک میکنم تا جارو بکشه
مراحل برداشتن باطری از تو روروئک
مراحل قدم زدن تو خونه با خوشحالی و ذوق فراوان
رفت
برگشت