واکسن یه سالگی پسرم و دندون هفتم
سلام شازده پسرم خوبی خوشگلم الههی من فدای تک تک اعضای بدنت بشم که شیرین تر از عسل شدی واسمون. نازنینم دیروز 93/5/21 بردیمت بهداشت که با تاخیر دو هفته ای واکسنت و بزنیم .خدا رو شکر بازم مثل همیشه همه چیزت عالی بود خانومه قد و وزنت و گرفت و گفت همچیش خوبه
وزنت: 10 کیلو وهفتصد
قدت :80 سانتی متر .ماشالله هزار ماشالله رشد قدت خیلی خوبه خانومه هم گفت چند سانتی از هم سناش بلند تره
دور سر هم 75
خدار و هزار مرتبه شکر بابت همه چی/ بعدش از اونجایی که مامانی طاقت دیدن امپوله رو نداره دادم بغل بابایی رفتی واسه واکسن اما اونطور که فکر میکردم نبود از دستت زدن و انچنان گریه هم نکردی خوشگلکم .بعدش با بابایی اومدیم بساط صبحانه گرفتیم اومدیم خونه / بعد از ظهر یه هو زد به سرم عموت اینارو واسه شام دعوت کنیم آخه خیلی وقته دعوتشون نکرده بودم براشون شام پیتزا متری پختم همه خوششون اومده بود شمام ماشالله دلی از عزا در اوردی و وقتی سیر شدی با پسر عمو معین و دختر خالت مونا رفتی تو اتاقت بازی کنی راستی یادم رفت بگم ساعت تقریبا نه بود خاله عزیزت با مونا اومدن دیدنت که اونارم برا شام نگه داشتیم .
آیهان عسلم ماشالله دیگه همه چی رو یاد گرفتی هر چی بهت میگم میفهمی منظورم چیه .وقتی میگم برو فلان چیزو بیار راست میری میاری میای فدای قدمات بشم من .هر جا یه سیم میبینی زودی میبریش سمت پریز برق فکر میکنی باید بزنی به اونجا .هم چنان عاشق ماشین و بادکنک و توپ هستی البته بهمراه ماست هر وقت لالا داری میگی مااااا یعنی شیر و دستمو میگیری میای اشپزخونه و تا وقتی شیر تو اماده کنم نق میزنی تا بریم دم تخت وقتی میرسیم شروع میکنی به خندیدن میخوری و میخوابی این بار ازت عکس زیادی ندارم اما قول از دفعه آینده عکس زیاد میگیرم ازت .
راستی پسرم داشت یادم میرفت بالاخره بعد از 4 روز نق زدن امروز دندون هفتمت رویت شد
این عکسا هم ارشیوی بود تو گوشیم خیلی قدیمی نیستن ها ماله همین ماه هستن اما مناسبتهاش فرق داره .این جمعه هم تولد دعوتیم گل پسرم
عاشق این دوتا عکس پایینی هستم تو اولی داری بچه هایی که تو پارک بازی میکنن نگا میکنی تو عکس آخریم رفتی رو ماشینت از رو میز کنترل برداری طبق معمول