روزمرگی نانازم
فرشته مهربونم سلام فدای نفسات بشه مامانت. اومدم از خودت بگم آخه خیلی وقته نشده ازت بگم مگه شما میزاری از جام تکون بخورم کارم شده فقط پیش شما نشستن و بازی کردن با ناز شما مامانی جون شما از دو ماه و نیمگی قشنگ داری دستات و میبری سمت دهنت البته قبلنا با موفقیت نبود تازگیا دیگه کاملا حرفه ای شدی پستونک و تف میکنی و چنان با سرعت دستت و میبری سمت دهنت که در عرض یه چشم به هم ردن میبینم جای پستونک دستت تو دهنته اینم مدرکم
مثل اینکه یه دست مزه نداره بنابراین مجبوریم دو دستی مشغول خوردن شیم
تا یه ماه قبل خوابت در طول روز خیلی خیلی کم بود خوابت میومدا اما خیلی مقاومت میکردی در مقابل نخوابیدن اما این ماه گل بودی دسته گل شدی قشنگ دوساعت به دو ساعت میخوابی بیدار میشی شیرت و میخوری باز چشات میره که لالا داری شبه هم که ماشالله خوابت خیلی خوب بود تا بیدارت نمیکردم برا شیر همچنان با من تا صبح لالا میکردی
نمیدونم خوابیدنت به کی رفته!!!! اینم یه عکس از اینکه بدونی لالا کردنت به کی رفته
پدر و پسر عشقای من
در طول روز وقتایی که بیداری یا منو تماشا میکنی یا داری دنبال تلویزیون میگردی که اون ببینی
در حال آواز خوندنی مامانی ماشالله چه صدای دلنشینی هم داری
حالا وقت خوردن قطره مولتی ویتامینت هست مامانی چنان دوسش داری که اگه بدم کل شیشه رو نوش جونت میکنی
مزمزه کردن و شناختن طعمش و لبخند رضایت آمیزت که بازم میخوام
دردر رفتنم که خیلی دوس داری تا میخوام جوراب بپوشونم بهت میدونی که قضیه جدیه و خوشحال میشی و دست و پا میزنی
بی تو هر لحظه میمیرم ته زندگیم همینجاست بدون اینو که میمیرم میگم عاشق تو هستم بی تو آروم نمیگیرم دوست دارم ،دوست دارم هنوز عشق منی بهونه نفس کشیدنم تویی دوست دارم تو قلب من فقط تویی