قدم کوچولوت به ماه پنجم و واکسن 4 ماهگی
سلام پسر مامان ماهگیت مبارک عزیزه دلم دیروز وارد پنجمین ماه زندگیت شدی . دیگه مرد شدیا مامانی .دیروز چون بابا کارش زیاد بود و ما خونه مامانی بودیم امروز تونستیم بریم برا واکسن .امروز صبح که واکسن زدی و گریه کردی خیلی غصه خوردم قند عسلم . دردت اومد مامانی؟ الهی بمیرم . در عوض دیگه مریض نمیشی پسرم. خدا رو شکر حالت بهتر از اون سریه. فدات بشم که طاقتت در برابر واکسن بیشتر شده مرد مامان خانم پرستار قد و وزنت رو گرفت ماشالله خیلی خوب پیشرفت کردی خیلی میترسیدم وزنت کم بمونه تمام سعیمو میکنم که بهت خوب برسم قربونت بشم .
تو پایان ماهگی قدت وزنت کیلو و دویست گرم و دور سرت بود مامانی .نازگلم آیهان قشنگم ماشالله خیلی خوردنی شدی این روزا یه لحظه هم نمیتونم ازت دور بمونم نازگلم به عروسک هات خیلی علاقه داری تا میبینیشون دست و پا میزنی و نفس نفس میزنی تا بگیریشون چند وقته داری تلاش میکنی که غلت بزنی تا نصفه تلاش میکنی ولی زود خسته میشی و برمیگردی یه کم بعد دوباره تلاش میکنی ،نمیدونم مامانی جای دندونات درد میکنه یا نه همش آب دهنت جاری میشه و با حرص زیاد میخوای صورتمو گاز بگیری
آیهان جونم دیشب شیرمو دوشیده بودم شیشه رو دادم دستت خودت برا اولین بار نگهش داشتی و تا آخر تموم کردی قربون دستای کوچولوت بشه الهه
عاشق چشمای کوچولوتم پسر کچل مامانی