نازگلم دو ماهه شدی
سلام پسر نازم سلام آیهانم سلام پادشاهم،مامان الهه با کلی تاخیر اومده میدونی که علت دیر به دیر نوشتنم چیه پسر گلم درسته خوب حدس زدی مامان بزرگهات تنها هستن و منو بابایی مجبوریم دو روز به دو روز بریم خونشون تا تنها نباشن اینو گفتم تا تاخیرم موجه بشه خودمم خسته شدم از این وضع خانه به دوشی اما چه کنم مامانی که مجبوریم.
تو این چند وقت اخیر بازم مثل همیشه یه دسته گل بودی و ساکت و آروم دیگه همه دارن بد جوری بهت عادت میکنن دلشون برای کارات ضعف میره نازگلم چنان خنده هایی نصیبشون میکنی که نمیتونن ازت دل بکنن مامان جون .
تا چشم به هم زدیم دو ماهتم تموم شد عسل من واکسنتم زدیم و آقاتر شدیم دو روز قبل نه مهر دو ماهت تموم شده گل پسرم .
بعد ازگذشتن چهار پنج ساعت از زدن واکسنت پاهات بد جوری درد میکرد تا بحال من گریه شمارو به اون فجیعی ندیده بودم چون همیشه آرومی و همش نق میزنی با گریه کاری نداری خودمم دست و پامو گم کردم که چیکار کنم با گریه ی شما دلم برات پر میزد که کاش من به جای تو درد میکشیدم خلاصه به کمک قطره آروم شدی و گذشت اون روز هم، تب هم نکردی گل پسرم ماشالله پسرم خیلی قوی هست و صبرش هم خیلی زیاده وزن دو ماهگیت هم 5/550 کیلو بود با قد 61 و دور سر 41 خدارو شکر خوب رشد کردی نازنینم وضعیت خوابتم خداروشکر روبه راه شده شبها که مشکلی نداشتیم مثل یه دسته گل تو تختت میخوابی تا وقتی گرسنه ات بشه و شیر بخوای و نق بزنی صبحها یه کم شیطون بودی که همش میگفتی بشین کنارم با من حرف بزن اما الان یه چند روزیه داری با لوسترا و درو دیوارا حرف میزنی و کمتر بهونه میگیری .وقتی داری شیر میخوری و من نگاهم جای دیگه هست میبینم زل زدی به صورتم و داری چنان بهم میخندی که دل منو میبری کم میمونه درسته بخورمت ، پسر گلم عشقه کوچولوم من و بابایی خیلی خیلی دوست داریم و عاشق با هم بودنمونیم تو این دو ماهه نمیدونی زندگیمون چقدر شیرین تر شده بابات داره مثل پروانه دور سرمون میچرخه از هیچی برامون کم نمیزاره قدرشو بدون پسر گلم، راستی تا یادم نرفته بگم اولین سرما خوردگیتم تو دو ماهگیت بود به علت تغییرات آب و هوای این شهر زودی به شما کوچولوی نازم سرما خورده اما خدارو شکر بردمت دکتر شربت داده و الان بهتر شدی گل پسرم .
الان طبق معمول میخوام عکسای این چند وقته اخیرو برات بزارم