پایان ماه پنجم و قدم به ششمین ماه زندگی
نازگلم فرشته زندگیم، نهم این ماه ماه با هم بودنمونو پشت سر گذاشتی و وارد ماه زندگی شیرینت شدی ؛دوشنبه با بابا مسعود بردیمت برای چکاب ماهیانه پیش دکترت از همه نظر راضی بود خدارو شکر وزنت هم گفت خوبه اما من راضی نیستم شیرم شیر نیست که مامان انگار اب قنده دوس داشتم تپلو بودی خوشگلم اما عیبی نداره همین که سالمی و مشکلی نداری خودش برام یه دنیاست نفسم .
وزنت کیلو ششصدو پنجاه گرم بود دکترت خیلی راضیه از رشدت هزار بار شکر بابت این موضوع نفسم. این چند روزه خونه خودمون نبودیم که بتونم ازت عکس بندازم مامان جون سه چهار تا فقط تونستم بگیرم ایشالله سر فرصت با کلی عکس میام پیشت بازم میگم منو بابایی خیلی دوست داریم.
راستی اولین کریسمست مبارک مامان جون.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی